خوشگذرونی 31 مرداد 1392
سلام عروسک قشنگ من امروز اومدم تا خاطرات روزهای گذشته رو برات ثبت کنم ببخشید مامانی دیگه انقدر سرم شلوغ شده که نمیتونم زود به زود آپ کنم لابد میپرسی چرا ؟اخه خدا به من دوتا وروجک شیطون و شیرین داده که دیگه حسابی باهاشون سرگرم هستم داداش فسقلیت رو که نگو ونپرس اما از خودت که بگم خیلی شیطون تر وشیرین تر شدی وبا کارهات منو سرگرم میکنی وقت وب اومدن ندارم نخیر اصلا هم تنبل نیستم میدونم الان گفتی مامان خانم تنبل شدی نه عزیزم شما فسقلیهام هر چی بزرگتر میشید مسلما مسئولیت من هم بیشتر میشه البته ناراحت نشیا منت نمیذارم وظیفه مادریمه با جون ودل واست کار میکنم قند عسل من خلاصه بگذریم چون این چند وقت فرصتی برای نوشتن پیدا نکردم میخوام امروز ...
نویسنده :
مامان اهورا
15:16