سلام دردونه مامان عروسک زیبا روی من آهای آبنبات خوشمزه من حال واحوالت چطوره وروجک مامان امروز هم اومدم تا دوباره یه یادگاری دیگه برات به یادگار بگذارم سه شنبه 28 ابان ساعت 11شب بود که یکدفعه بابایی گفت موافقی بریم ابگرم لاریجان من هم که عاشق تفریح وخوشگذرونی با سریع آماده کردن شما وداداشیت موافقت خودم رو اعلام کردم هوا خیلی سرد بود وجاده برفی بود دیر وقت رسیدیم یه اتاق اجاره کردیم وبرای یک روز اونجا موندیم امانتونستم شما وداداشیت رو ببرم داخل وان ابگرم چون مریض بودید واون شب به خاطر مریضیتون حسابی اذیت کردیدوکلی بهونه گرفتید وتا صبح چند بار از خواب بیدار شدیدومسلما اگر میرفتید داخل ابگرم وبعد میومدید ...